«جیران» یک روایت تاریخ‌گریز

ناصرالدین شاه دیروز در حوالی تجریش عاشق شد!

جیران

فتحی استاد عاشقانه‌سرایی در بستر تاریخ است؛ «مدار صفردرجه»، «شب دهم»، «شهرزاد» و این‌بار «جیران». آثار حسن فتحی روایت‌هایی از دلدادگی در جنگ است و کودتا. «جیران» هم اثر خلف همین کارگردان است؛ روایتی از یک عشق قجری؛ یک روایت عاشقانه در بستر تاریخ.  اما آیا آثار این مولف عاشقانه‌سُرا را می‌توان روایتگر تاریخ هم نامید؟

جمله‌ای از «کروچه»  فیلسوف و منتقد مشهور ایتالیایی در کتاب «تاریخ چیست» نقل شده به این مضمون: که «تمام تاریخ تاریخِ معاصر است». معنای این جمله این است که ما به تاریخ رنگ معاصر می‌زنیم. حرف کروچه  این است: مولف تاریخ را از چشمِ وابسته خود خوانش می‌کند و با عینک امروز دیروز را می‌بیند.

مورخ دقیق فردی است که چشم را از زیر سقف زمانه خویش بیرون آورد و به گذشته چشم اندازد. در همین کتاب جمله‌ای دیگری است: «وقتی کتابی را بر می‌دارید نام نویسنده مهم است، اما تاریخ نگارش مهم‌تر.»

جیران گذر از گذشته به امروز

ترجمان تصویری نگاه کروچه، آثار حسن فتحی است و جیران نمود آشکار این نگاه است. کارگردان تاریخ را از چشم روزگار خود می‌بیند. چرایی آن هم مشخص است، او برای مخاطب امروز می‌سازد که بفروشد نه برای ثبت در تاریخ. کارگردان به ناچار باید در اثر خود ، پیچیدگی و اتفاق تازه‌ای را در شکل‌گیری یک قصه عاشقانه رقم زند که در تاریخ پیچیده سیاسی اجتماعی قاجار ثبت نشده، آنچه به کرات‌ در جیران می‌بینیم. او می‌خواهد خالق یک درام عام پسند باشد، همین.

برای همین مخاطب در سریال جیران، عشق قجری امروزی شده را می‌بیند نه عشق ناصری. کاراکتر جیران هم در فُرم و هم در محتوا با یک معشوقه قجری فاصله دارد؛ فاصله‌ای از زمین تا آسمان. زبان دیالوگ‌ها دوپاره است. گاه فارسی کلاسیک و گاه زبان نو امروزی.

یک ناصرالدین شاه فیک؛ یک جیران جذاب

گریزهای تاریخی سریال تنها محدود به دیالوگ‌ها نیست. قصه سریال جیران که درباره داستان  عشق و دلدادگی ناصرالدین شاه قاجار و خدیجه خانم تجریشی است در روایت نیز پُر از ابهامات و تناقضات تاریخی است. آنچه در چند قسمت آغازین دیده‌ایم جرقه‌های رابطه میان جیران و ناصرالدین شاه است که در حقیقت دوران امیرکبیر رخ می‌دهد، اما کارگردان تصمیم گرفته تا این رابطه را به دوران آقاخان [دومین صدراعظم شاه] منتقل کند.

اشتباهات تاریخی سریال جیران تنها محدود به تحریف روایت‌ از شخصیت‌های تاریخی نیست. عمارت مسعودیه [که لوکیشن ابتدایی سریال است] در سال ۱۲۹۵ قمری ساخته شده؛ به عبارت دیگر، این عمارت حدود ۲۴ سال پس از مرگ جیران توسط ناصرالدین شاه ساخته شده و اساسا در دوران عشق و عاشقی شاه قاجار و معشوقه‌اش وجود خارجی نداشته. نقد دیگر چهره‌پردازی و گریم دو کاراکتر اصلی یعنی شاه و جیران است. کاراکتر پریناز ایزدیار بیش از آن‌که شبیه معشوقه قجری باشد شبیه به یک کاراکتر اینستاگرامیست.

یک عشق مثلثی برآمده از سریال‌های ترکی

مخاطب آنچه در قسمت نخست می‌بیند روایتی از یک عشق مثلثی‌ است؛ شاه، جیران و سیاوش. عشقی غریب با عصر قجری اما آشنا با ذائقه کارگردان.

ترکیب  یک عاشق، یک معشوق و یک رقیب نه‌برآمده از تاریخ قجری که برآمده از آثار حسن فتحی است، بدلی دیگر از قباد، فرهاد، شهرزاد.

به زبان ساده کارگردان می‌خواهد شما را مهمان کند به یک خوراک عاشقانه پر پیج‌وخم در یک ظرف قدیمی. آنچه در درون ظرف است هیچ سنخیتی با ظرف ندارد بیگانه با زمان تاریخی خود. فتحی در واقع داستان عاشقانه‌ایی نوشته، خارج از ژانر تاریخی. گویی ناصرالدین شاه دیروز در حوالی تجریش عاشق شده: “برای اولاد آدم هیچ قلعه ‌ای محکم‌تر از عشق نیست. بدهید همه ‌جا جار بزنند که: ایهالناس! دیروز در حوالی تجریش پادشاه شما عاشق شد”*

* دیالوگی در سریال

لینک کوتاه خبر:

https://koochehonar.ir/?p=9825

مطالب مرتبط

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

پایگاه خبری کوچه هنر-محمد براتی-چارسو

پیشنهادی: